محمدصادق جنانصفت :استان اتوبوسسواری و هواپیماسواری
چند روزی است که سخنان مدیر و سهامدار یک شرکت هواپیمایی در جامعه مجازی و در میان شهروندانی که خبرهای ایران را دنبال میکنند به یک موضوع داغ تبدیل شده است. این مدیر پس از دخالت تمامعیار دولت برای تعیین قیمت بلیت هواپیما و برخورد خارج از عرف و قانون با بنگاههای فعال در صنعت هوایی گفته است با تثبیت قیمت بلیت هواپیما احتمال دارد راه برای شماری از شهروندان ایرانی که تا امروز با اتوبوس از یک شهر به شهر دیگر میروند باز شود و ظرفیت جابهجایی مسافر روندی کاهنده را تجربه خواهد کرد.
در محافل روشنفکری چپ و دیدگاههایی که از آب گلآلود ماهی میگیرند این سخن مدیر شرکت هواپیمایی گران آمده و پشت دولت ایستادهاند و نوعی هجو و سخنان و نوشتههای خارج از آداب به سوی این مدیر روانه شده است. این در حالی است که وی نگاهی اقتصادی به مقوله دارد و درست هم میگوید. واقعیت این است که صنعت هواپیمایی ایران- یا درستتر بنویسیم- ظرفیت حمل مسافر در ایران با هواپیما به دلیل تحریم طولانی فروش هواپیما به ایران متناسب با افزایش ظرفیت رقیب این صنعت یعنی قطار و اتوبوس اضافه نشده است. از سوی دیگر در حالی که در دنیای امروز و در کشورهای نیرومند اقتصادی سرعت و مطلوبیت جابهجا شدن شهروندان با قطار و اتوبوس از یک شهر به شهر دیگر به دلیل تولید اتوبوسها و قطارهای پرسرعت به هم نزدیک میشوند و بنابراین قیمت جابهجایی با هواپیما، قطار و اتوبوس واگرایی قابل اعتنایی داشته، این روند در ایران سپری نشده است. جادههای ایران ظرفیت و کشش ندارد تا اتوبوسها با سرعت بالا حرکت کنند و اتوبوسهای موجود در ایران نیز از نوع اتوبوسهای مدرن و راحت نیست و به همین دلیل قیمت بلیت اتوبوس با بلیت هواپیما بیش از اندازه لازم است. اگر میخواهیم همه شهروندان با هر میزان درآمد بتوانند راحت و امن و با مطلوبیت بالا از شهری به شهر دیگر جابهجا شوند باید راهی باز کنیم که اولا در میان سه راه جابهجایی یعنی هواپیما، اتوبوس و قطار رقابت درگیرد و این نیاز به سرمایهگذاری قابل اعتنا در سه فعالیت دارد و ثانیا راه برای فعالیت شرکتهای هواپیمایی بیشتر در کشور باز شود.
رقابتی کردن اقتصاد ایران بیشتر از جنگ با یک کشور شهامت میخواهد و انحصارگرایان و دارندگان انحصار راه را بستهاند و شهروندان را به جان هم میاندازند. حرف درست یک مدیر که با دیدگاه اقتصادی به یک مقوله بااهمیت نگاه میکند عین واقعیت است. انگار که همه دختران ایرانی میتوانند برای جهیزیه خود لوازم خانگی با مارکهای معتبر بخرند یا همه ایرانیان میتوانند در خیابان فرشته زندگی کنند. تامین آسایش شهروندان و برطرف کردن بخش عمدهای از نابرابریها و تامین رفاه مورد نیاز همه شهروندان در اندازههای قابل قبول نیاز به سرمایهگذاری بالایی دارد که ایران ۱۰ سال است در این متغیر نمره منفی میگیرد.
منبع : روزنامه جهان صنعت