فرش سنتی محصول لحظه های بی تکرار
توفیق اقتصادی :در تاریخ ۴ آگوست ۲۰۱۸ “هولگر اشتخت” از مسئولان حفاظت محیط زیست آلمان اعلام کرد که در دو روز گذشته حدود ۵ تن ماهی مرده از بستر رودخانه راین در کلن جمع آوری شده است.به گزارش یورونیوز در همین زمان سطح آب رودخانه راین به شدت پایین آمده است و به اهالی هشدار داده شده است که از شنا در بستر رودخانه به دلیل وجود جلبکهای آلوده به رادیواکتیو بپرهیزند.از سوی دیگر نیروگاه های برق فسیلی در آلمان نیز برای خنک نگه داشتن سامانه های خود از آب راین بهره می برند و به همین سبب آب بازگشتی بسیار گرم و فاقد اسیژن بوده و باعث خفگی شمار قایل توجهی از آبزیان شده است.[۱]
من دوست دارم گفتار خود را با نقل قولی از هایدگر آغاز کنم. او در کتاب “پرسش از تکنولوژی” می گوید :
“اکنون هوا مورد تعرض قرار میگیرد تا نیتروژن خود را عرضه کنه ، زمین مورد تعرض قرار میگیرد تا مواد معدنی خود را عرضه کند..”[۲]
داستان فرش ایرانی و سرگذشت غم انگیز او نیز ماجرای یگانه ای نیست. فرش ایرانی که گیزنفن تاریخ نگار یونانی ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح آن را بستری از درختان و باغات در خانه های مردم این سرزمین می نامید، ریشه های تنومندی دارد[۳]. ریشه های تنومندی که در تاریخ سیر می کند، روی دار زنان قالی باف که نه، در خیال رنجیده ی آنان می روید و هزار رنگ از خاطرات انسان ها را با خود حمل می کند. از قالی به یغما رفته پازیریک تا ترکان سلجوقی و از ترکان سلجوقی تا آن شیمیدان نروژی که مظفرالدین شاه قاجار به تهران آورد تا رنگ های قالی ایرانی را، به قول شاه فرنگی و صنعتی کند. بیچاره شیمیدان شهیر که روزی در محضر شاه ، عاجز و ناتوان حقوق یکساله ۳۶۰۰ تومانی اش را باز پس داد و به شهر و دیار خود بازگشت.
فرش ایرانی در این مجال فرصت تعریف و تشریح ندارد و البته آنکه نگارنده نیز ناتوان از چنین امریست. روی صحبت امروزم پرداختی کوتاه به مقوله ی فرش ایرانی و فرش ماشینی است. اینکه آیا فرش ماشینی اگر تمام الگوهای ۷۲ گانه فرش ایرانی را از الف و آباده و آذرشهر تا ی و یلمه و یزد از فرش های ۶۰ گره ای تا ۹۶۰۰ گره ای، از چله کشی و ترکی بافی و فارسی بافی تا هر آنچه که در این هنر دیرین نهفته است، به شکل الگوهای منظم و بدون دسی متری خطا در خود بگنجاند، بازهم به مقصود و مفهوم غایی قالی ایرانی در معنای سنتی آن نایل خواهد شد؟
پاسخ این پرسش نیازمند شناخت مفاهیم دیگریست. فرش ماشینی( در هر میزان از قدرت و دقت و ظرافت که باشد) محصول امری به نام تکنولوژی است. تکنولوژی در تعریف خود نتیجه فعالیت انسان و ابزاری در اختیار اوست. این تعریف گرچه “صحیح” است اما تعریف “حقیقی” نیست. تعریف حقیقی ورای سطح اولیه ی موضوع به عمق انتولوژیک و ماهیت آن می پردازد. هایدگر در “پرسش از تکنولوژی” بیان می کند که باید با موضوعات ابتدا نسبتی آزاد و بدون قضاوت قبلی برقرار کرد و سپس به پرسش از ماهیت آن پرداخت. اکنون فرض کنیم که فرش ماشینی زیبای گرانقیمتی که زیر پای هرکدام از ماست به سخن در آید و ما پرسش از تکنولوژی هایدگر را به گفتگوی صریحی با چنین موجود زیبایی تبدیل کنیم او محصول چه فرآیندیست؟ اگر تولید فرش سنتی را محصول ضربه های دست پیرزن ایلیاتی به روی دار قالی ببینیم ،که بدون نقشه و طرحی از پیش آوازهای غمگین از دست دادن فرزندی را مویه می کند و هر لحظه بی اختیار گل سرخی کوچکی به روی دار قالی می رویاند، فرش ماشینی در سر و صدای هیولاوش یک کارخانه عظیم به بار نشسته است و پیش از تولید او، نقشه های اتوکد می دانستند که دقیقا چه طرحی تولید خواهد شد
اگر هر فرش سنتی یکتاست، چون هیچ انسانی در هیچ لحظه ای تکرار نمی شود. و فرش سنتی محصول لحظه های بی تکرار است. اما فرش ماشینی چه طور ؟ اگر از تولید بگذریم باید از فرش ماشینی پرسید: فکر میکنی کاربر تو چگونه با تو سر میکند؟ فرش سنتی در وسع هر خانواری، باغی درون خانه بود که شب و روز اهل خانه را در خود گرد می آورد. و برای سالیانی دراز میزبان خاطرات زندگی آنان و در عروسی و عذا اشک شادی و غمشان بود . حال فرش ماشینی گران قیمت ما که روزی متکبرانه و از پشت ویترین یک فروشگاه لوکس در چشم خریدارش لانه کرده است و به عنوان کالایی مصرفی و صد البته دور ریختنی میهمان منزلی گشته است، خود پیش از هرکسی میداند که برای مخاطبش چیزی بیشتر از یک شی زیبا نخواهد بود و درست در جایی که پهن می شود روزی نه چندان دور جمع خواهد شد.
اکنون دوباره به ماهیت تکنولوژی بازگردیم، فرش ماشینی به عنوان مصداقی از تکنولوژی در سطح روبنایی و اونتیک، تولیدی در جهت رفاه انسان به نظر میرسد، اما در عمق ماهیتی و اونتولوژیک، ماهیتی تعارضی دارد.
چیزی که هایدگر برای آن واژه “گشتل “ را نام برده است، گشتل ظهور خداگونه ی ماهیت تعارضی اشیا بر انسان است به گونه ای که همه چیز را و حتی خود انسان را، بدل به مواد قابل مصرف و دور ریختنی می کند. در این ماهیت خطرناک است که طبیعت باید تنها تامین گر انرژی باشد و به این شکل معنای الهام بخش خود را از دست می دهد.[۴]
در بحث ما فرش ماشینی در ماهیت خود با معنای صد سال پیش و هزارسال پیش فرش می جنگد و اگر در گذشته فرش معنا و ارزش خود را از احساس و سرگذشت تولید کننده و مصرف کننده خود می گرفت اکنون معنا و ارزش خود را صرفا از نرخی می گیرد که فروشنده برای آن گذاشته است. این درست خطرناک ترین بخش ماجراست. در واقع در روند تولید فرش ماشینی همچون هر فرآورده صنعتی دیگر، تخریب های زیادی در طبیعت روی می دهد. اما خطر ماهیتی این جریان به مراتب مخرب تر از تخریب های محیط زیستی آن است .خطر اصلی تفکر تکنولوژیک است که منحر به از دست رفتن معنا و تقلیل تمامی منابع طبیعی و فرهنگی به منابعی جهت بهره برداری و مصرف گرایی شده است. اگر راین روزی رودخانه ی زیبایی بود که مأمن هزاران ماهی و آبزی دیگر بود و پلی چوبی دو سمت آن را به یکدیگر متصل می نمود، امروز صرفا خنک کننده رادیاتورهای نیروگاهیست…
آری ! حتی زیان اصلی بر سر نابودی ماهیان نیست، بلکه بر سر نابودی معنای راین و معنای زندگی ماهی هاست. اگر در گذشته راین ماهیت خود از ماهیانش می گرفت، امروز باید بکوشد تا برق به درستی منتقل شود. در نتیجه تکنولوژی راین را از معنا، تاریخ و ماهیت خود زدوده است. در مثال راین منبع طبیعی و اتفاق روی داده توسط تکنولوژی بر آن، شرح داده شد و در مثال فرش با منبعی فرهنگی مواجهیم که در بازتولید صنعتی ، تاریخ و ماهیت زدایی می شود. دوباره گزارش یورو نیوز را میخوانیم :”در دو روز گذشت حدود ۵ تن ماهی مرده از بستر رودخانه کلن جمع آوری شده است…” به این ترتیب تکنولوژی مارا وارث معنای ماهی های مرده ، رودخانه های سمی و فرش های ماشینی کرده است. ما از خاطره بازی ماهی ها در رودخانه ها ، از خاطره آواز پیرزنان پشت دار قالی و از خود خاطره به معنای خیالی که هرروز بیشتر می میرد ، تهی تر می شویم به تعبیر دکتر بهشتی درباره باغ های ایرانی در ما همه چیز در حال مردن است، و مهم تر از هرچیز خیال آن است ! و به قول هایدگر در آخرین مصاحبه اش در سال ۱۹۶۶”تنها خداست که می تواند ما را نجات دهد.
منابع
[۱] https://www.euronews.com/2022/08/24/oder-river-fish-die-off-remains-a-mystery-as-new-details-emerge
[۲] قانع بصیری، محسن. ۱۳۸۸. پرسشی از هایدگر: تکنولوژی چیست؟. تهران: انتشارات پایان.
[۳] شاهچراغی، آزاده. ۱۳۸۹. پارادایم های پردیس. تهران:انتشارات جهاد دانشگاهی.
[۴] ریخته گران، محمدرضا.۱۳۸۷. سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر.نشریه هنرهای زیبا.
[۵] قنبری، مهدی. ۱۳۹۰. هستی و انسان در اندیشه هایدگر. نشریه خردنامه.