فرهنگ و هنر

یک عکس یک روایت

توفیق اقتصادی :جایی از تهران. نه یک «جا». نه یک «مکان». بیشتر یک «نامکان» که شاید هم هرگز نبوده یا هست. فرقی نمی‌کند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر پایگاه خبری توفیق اقتصادی،جایی نزدیک ایستگاه صدر، شمال شهر. «آنجا»، کوچه‌ای «هست» یا «بوده». نامش: هدایت. هدایت؟ به باور نمی‌آید: هرکسی دیگر، به جزصادق ما می‌تواند باشد. کسی هم حتما بوده که دیوار را با رنگ‌هایی بی‌رنگ‌و‌رو، در فرصتی تنگ، بی آنکه هیچ کسی ببیند، با ترسی که در دلش داشته تا مبادا به جرم «تخریب اموال عمومی» برای خودش دردسر درست کند، تصویری از نویسنده‌ای کشیده است. دیوار نیمه سیمانی – نیمه گچی، از شرم، ترک برداشته: نویسنده از دست این آدم‌ها سرانجام دق کرد و ترجیح داد خود را به رایحه مطبوع و خواب‌آوری در شهری زیبا بسپارد و در همانجا برای ابد، در میان خاک‌های نرم یک پهنه بهشت‌گونه خانه کند. در عروس شهرهای جهان. و هر سال هزاران نفر به دیدنش می‌روند. آنجا، نامش را با افتخار و بی‌اشتباه، نوشته‌اند: اما نه به زبان خودش، روی تابلوی کنار دروازه ورودی گورستان؛ نامی میان نام «بزرگان» دیگر. و حال، نگهبانان عادت کرده‌اند که جایگاه گور عجیب او را به بازدید‌کنندگان نشان بدهند. آن شهر پاریس است. و این تصویر «بی‌جا» که با دستانی لرزان بر شابلومی کهنه نقاشی شده، در کنار شکاف‌های عنکبوت‌وار دیوار، با تابلوی نام خیابان – که بیشتر به یک سنگ قبر بی‌قواره می‌ماند- چیستند؟ بی‌شک تاکنون تصویر را از دیوار زدوده‌اند و و جایش را خالی ِ خالی ِ سطح کثیف گچی و سیمانی پُر کرده است.

*ناصر فکوهی/انسان شناسی و فرهنگ

نوشته های مرتبط