فروش انحصاری، برادران محمدزاده لالهزار ;در دنیا بهترین کلاه مارک لمبارد است
توفیق اقتصادی:«از پیادهروی غربی لالهزار اگر عبور فرمایید قادر به خودداری از خرید کلاههای ایطالیایی مغازه سیگار قشنگ نمیباشید … کلاههای مد روز، هر رنگ هر اندازه و هر قیمت کلاه را میتوانید از مغازه پیرایش خریداری نمایید. از 25 ریال به بالا … در دنیا بهترین کلاه مارک لمبارد است. خریدن غیر از این مارک موجب پشیمانی شما است، فروش انحصاری، برادران محمدزاده لالهزار…
از کالای خود تعریف نمیکنیم ولی! کلاههای پانامای مردانه انگلیسی که بهتازگی وارد شده است قابل دیدن است، لالهزار مغازه آمریکایی».
به گزارش گروه فرهنگ و هنر توفیق اقتصادی،اینها 4 نمونه آگهی تبلیغاتی است که در روزنامه اطلاعات به سالهای 1314 تا 1316 خورشیدی منتشر شدهاند. کلاه از پوششهایی بود که فروش آن در میانه سالهای 1307 تا 1320 از نظر اقتصادی و تجاری گسترش فراوان یافت؛ هم تولیدکنندگان ایرانی با بازاری پرجاذبه روبهرو شدند، هم مسیر واردات کلاههای فرنگی به کشور باز شد. قانونی که دولت در سال 1307 برای متحدالشکل کردن لباس مردم از تصویب مجلس گذرانده بود به این مسأله کمک فراوان کرد. اعتقادات و باورهای مردم جامعه نیز بر شدت این رونق میافزود؛ به تعبیر جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم»، تا آغاز حکومت پهلوی اول «کلاه جزو نخستین پوشش بوده. هیچ جنس ذکور نمیتوانست و نباید بدون کلاه راه برود، اگر چه سر را با پارچه بپوشاند، چه هم از نظر اخلاقی مذموم بوده بیادبی به حساب میآمد و هم از نظر اعتقادی خرافی (بدون کلاه راه رفتن شخص را دیوانه مینمود!) و هم از آنجا که سر شریفترین عضو بدن محسوب میشد باید طبق شرافت وی به او اهمیت گذاشته بشود و اهمیت دادن به آن هم به این وسیله بود که او را با چیزی به نام کلاه یا هر سرپوشی دیگر تشریف بدهند».
محسن میرزایی نیز در کتاب «230سال تبلیغات بازرگانی در مطبوعات فارسیزبان»
در اینباره آورده است: «در عکسهای بازمانده از دوران قدیم هیچ سری بیپوشش دیده نمیشد. در آن زمان کلاه برای مرد به منزله چادر و پوشش برای زنان بود و برای مردان سر برهنه بودن موجب ننگ و سرافکندگی بود، زیرا سربرهنگی نهتنها بیادبی و بیوقاری محسوب میشد، بلکه نشانه بیآبرویی و حتی اختلال حواس و دیوانگی بود. از سوی دیگر، کلاه نشانه مردی و مردانگی بود و در اوایل عصر قاجار تا اوایل عصر ناصری مردان محترم کلاههای بلند بر سر میگذاشتند و به هنگام خشم، غضب و اعتراض کلاه خود را از سر برداشته، بر زمین میکوبیدند. در آن دوران مردم مجبور بودند به فراخور حال خود پوششی برای سر خود داشته باشند». خیابان لالهزار، مرکز عمده فروشگاههای عرضه کلاههای ایرانی و فرنگی در این روزگار بهشمار میآمد. مراکزی چون مغازه آمریکایی، برادران محمدزاده، مغازه سیگار قشنگ و کلاهفروشی خورشید، مشتریان انواع کلاهها را با تبلیغات وسوسهانگیز به سوی خود میخواندند. تصمیم دولت برای اجبار یک نوع کلاه ویژه، موجب رونق کلاههای فرنگی در ایران شد. کلاه شاپو بدین ترتیب مد زمانه شد. کلاه شاپوی فرنگی بهتازگی مد شده بود و مخصوص طبقات مرفه و پولدار جامعه بود. البته شاپوپوشی نیز آداب خود را داشت؛ ازجمله اینکه وقتی دو نفر دوست یا آشنا به هم میرسیدند، باید فرد کوچکتر شاپوی خود را به علامت احترام از سر برمیداشت و سر خود را اندکی به جلو خم میکرد، سلامگیرنده نیز به همین ترتیب جواب سلام او را میداد.