اسلاید شو نیم نگاه

سرنوشت چین با رهبر بی وارث

توفیق اقتصادی:رهبر چین در سن ۷۰ سالگی میدان را از تمام رقبای بالقوه خود پاک کرده است بدون آن که هیچ گونه وارث قدرتی در چشم انداز وجود داشته باشد. این موضوع می‌تواند چین را بی ثبات ساخته و پایه‌های نظم جهانی را متزلزل کند.
به گزارش پایگاه خبری توفیق اقتصادی، در طول دوره زمامداری دودمان چینگ آخرین سلسله امپراتوری چین امپراتور با درباریان مشورت می‌کرد و از مهمانان در تالار اصلی مجلل پذیرایی به عمل می‌آورد جایی که امروز برای گردشگران قابل مشاهده است جایی که تاج اژد‌های او بر روی گلخانه‌ای که با نقوش پیچیده تزئین شده بود قرار داشت. بالای صندلی قدرت لوحی افقی آویزان بود که حساس‌ترین راز امپراتوری درون آن پنهان شده بود: هویت امپراتور بعدی.
به گزارش فرارو به گزارش وال استریت ژورنال، این سنت با پادشاهی یونگ ژنگ آغاز شد که در سال ۱۷۲۲ به تاج و تخت دودمان چینگ رسید. این تجربه تلخ او از نبرد با برادران متعددش برای کسب قدرت در زمانی که پدرش هنوز زنده بود زاده شد. راه حل یونگ ژنگ این بود که وارثی را انتخاب کند، اما هویت وارث صرفا پس از مرگش فاش شود. استدلال او این بود که رئیس فعلی می‌تواند خطرات ناشی از درگیری آشکار بین جانشینان بالقوه را کاهش داده و از تبدیل شدن خود به اصطلاح یک اردک لنگ جلوگیری نموده و یک حاکم در انتظار را نیز از غصب قدرت بازدارد. پادشاه یونگ ژنگ از سال ۱۷۲۲ تا زمان مرگش در سال ۱۷۳۵ بر چین حکمرانی کرد.
سه قرن پس از آن به نظر می‌رسد که قدرتمندترین رهبر چین از زمان مائوتسه تونگ از مخفی کاری مشابهی پیروی می‌کند. شی جین پینگ در تعیین این که چه کسی و چه زمانی جانشین او می‌شود آزاد است، اما با شروع سومین دوره ریاست حزب کمونیست در سال گذشته از فاش ساختن خواسته خود خودداری نمود. او تلاش‌های پیشینیان خود را برای حرکت به سمت چرخه‌های رهبری ۱۰ ساله معکوس کرده و در عوض کرسی‌های حزب را با متحدانی که فاقد ترکیب لازم سن و تجربه برای نشان دادن خود به عنوان جانشینان قابل دوام هستند پر کرده است.
برای شی که در ماه ژوئن ۷۰ ساله می‌شود این یک راز است. عدم اطمینان در مورد برنامه‌های جانشینی او نخبگان حزب را سرپا نگه می‌دارد، به او کمک می‌کند تا کنترل خود را حفظ کند و برای ارزیابی وارثان بالقوه زمان خریداری می‌کند. با این وجود، حفظ این وضعیت همراه با تعلیق در بلند مدت می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد و باعث افزایش دشمنی دشمنان به حدی شود که رهبر چین را تضعیف کرده و حتی منجر به کودتا شود. شی که خانواده اش در دوران مائو از درگیری‌های درون حزبی آسیب دیده بودند این خطرات را به خوبی می‌داند. او هم چنین می‌داند که بحران جانشینی قرن بیست و یکم در چین با یکی از بزرگترین جمعیت‌های جهان، دومین اقتصاد بزرگ و یکی از قدرتمندترین ارتش‌ها امواج شوک را در سطح داخلی و جهانی ایجاد خواهد کرد.
توانایی شی در مهندسی تعیین جانشین می‌تواند مشخص سازد که آیا چشم اندازش درباره لزوم جوان سازی چین پایدار خواهد ماند یا خیر. حزب کمونیست چین شی را به عنوان محور رنسانس چین مورد تجلیل قرار داده و سبک زمامداری مرد قدرتمند او را به عنوان یک نیروی تثبیت کننده در دنیایی پرآشوب توجیه می‌کند. رهبری که ظاهرا بر جایگاه خود در تاریخ تثبیت شده و اعتبار سیاستگذاری‌های اصلی و هر نمونه از موفقیت ملی را از آن خود می‌سازد. با این وجود، کنترل از بالا به پایین او ابتکار عمل و انعطاف پذیری را سرکوب می‌کند در حالی که انطباق و تشریفات رسمی را تشویق می‌کند. حتی شخص شی گلایه کرده که پیشرفت اغلب حاصل نمی‌شود مگر این که او با دستور مستقیم مداخله کند.
شی ممکن است ظاهری از حکمرانی ثابت داشته باشد، اما ثبات معادل انعطاف پذیری نیست. همان گونه که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ نشان داد و بسیاری در غرب نتوانستند آن را پیش بینی کنند یک دولت به ظاهر مستحکم می‌تواند به طرز شگفت انگیزی شکننده باشد. شی زمانی به مقام‌های حزبی گفته بود: “حزب ما بزرگترین حزب سیاسی جهان است. من فکر می‌کنم تنها کسانی که می‌توانند ما را شکست دهند خودمان هستیم نه هیچ کس دیگری”. شی با بازسازی حزب پیرامون شخص خود ممکن است به ضعیف‌ترین حلقه در تلاش اش برای ساختن چین به عنوان یک ابر قدرت تبدیل شده باشد.”
شی با معمایی بی انتها روبرو می‌شود که صاحب نظران آن را “معضل جانشین” می‌نامند.
خودکامگان تمایل دارند جانشینانی را که به آنان اعتماد دارند برای حفظ میراث خود و محافظت از منافع شان در دوران بازنشستگی منصوب کنند. با این وجود، رهبران منتظر باید زودتر از موعد شروع به ایجاد پایگاه قدرت خود کنند تا از برکناری یا بی اثر شدن شان پس از پایان تصدی مسئولیت رهبر فعلی جلوگیری به عمل آید.
نخبگان سیاسی به محض ظهور یک جانشین واضح به طور طبیعی شروع به تنظیم مجدد وفاداری‌های خود خواهند کرد فرآیندی که می‌تواند رهبر فعلی را تضعیف کند، زیرا ممکن است از ترس این که وارث در حال توطئه برای غصب قدرت باشد دچار نگرانی شود.
رهبران اقتدارگرا هم چنین اگر ناخواسته قدرت را از دست بدهند باید انتظار عواقب شدیدی را داشته باشند حتی خودکامگانی که با شرایط خود بازنشسته می‌شوند به جز توانایی شان در حفظ اهرم فشار بر جانشینان شان تضمین‌های اندکی برای ایمنی خود و مصون ماندن از پیامد‌های احتمالی دارند.
در مطالعه‌ای انجام شده در سال ۲۰۲۰ میلادی “الکساندر دبس” پژوهشگر علوم سیاسی سرنوشت بیش از ۱۸۰۰ رهبر سیاسی در سراسر جهان را که بر اساس نوع رژیم طبقه بندی شده اند از اواخر دهه ۱۹۱۰ تا اوایل دهه ۲۰۰۰ بررسی کرده بود. حدود ۴۱ درصد از ۱۰۵۹ دیکتاتور ظرف مدت یک سال پس از ترک مقام تبعید یا زندانی شده و یا زندگی شان با مرگ به پایان رسید در حالی که این رقم از ۷۶۳ رهبر دموکراتیک تنها ۷ درصد بود. بررسی ۲۸۲ امپراتوری در ۴۹ سلسله چینی نشان داد پادشاهانی که وارثانی را تعیین می‌کردند بسیار کم‌تر در خطر برکناری قرار داشتند.
چین از زمان پیروزی کمونیست‌ها در سال ۱۹۴۹ میلادی چندین انتقال قدرت را پشت سر گذاشته است. در دوران حکومت مائو یکی از جانشینان احتمالی قبل از مرگ تحت بازداشت قرار گرفت و پاکسازی و شکنجه شد در حالی که دیگری پس از ادعای رهبری در یک تلاش نافرجام در جریان یک سانحه هوایی کشته شد. برای به دست گرفتن قدرت همان طور که مائو در تولد ۷۳ سالگی خود به نزدیکان اش گفت دشمنانی که به انقلاب و میراث او خیانت می‌کنند در اعماق حزب قرار داشتند، زیرا “تسخیر قلعه از درون ساده‌ترین شیوه کسب قدرت است”.
هوآ گوئوفنگ جانشین نهایی او مجبور شد باند چهار نفر را پیش از آن که خود توسط دنگ شیائوپینگ سرنگون شود ساقط کند. اگرچه دنگ هنجار‌هایی را برای تقسیم قدرت و بازنشستگی به موقع ایجاد کرد، اما در نهایت دو تن از افراد تحت حمایت خود را پاکسازی کرد و تا زمان مرگ در سال ۱۹۹۷ میلادی بر سیاست مسلط باقی ماند.
درگذشت دنگ موجی از احساسات را برانگیخت، اما هیچ آشفتگی سیاسی‌ای به همراه نداشت. جانشین او “جیانگ زمین” از قبل به خوبی به عنوان دبیرکل حزب شناخته شده بود. دو واگذاری بعدی رهبری نیز علیرغم برخی دسیسه‌ها در طول مسیر با آرامش نسبی پیش رفت و برخی از صاحب نظران را متقاعد ساخت که حزب کمونیست بالاخره قادر به انتقال منظم، قابل پیش بینی و مسالمت آمیز شده است.
وضعیت با به قدرت رسیدن شی تغییر کرد. از زمانی که او در سال ۲۰۱۲ میلادی به ریاست حزب رسید تا حدی نفوذ شخصی‌ای داشته که از زمان مائو به این سو دیده نشده بود. او خود را رهبر هسته‌ای حزب و بزرگ‌ترین نظریه پرداز زنده معرفی کرد و اطمینان داد که می‌تواند تا زمان فوت یا به قول خودی‌های حزب به دیدار مارکس رفتن، سیاستمدار برجسته چین باقی بماند. او محدودیت‌های دوره ریاست جمهوری که عمدتا تشریفاتی بودند را لغو کرد و هنجار‌های بازنشستگی را که توسط پیشینیان اش رعایت شده بود اصلاح کرد و مهم‌ترین اصلاحات سیاسی دوران پس از مائو را محو کرد.
همان طور که ایالات متحده در پی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ نشان داد تغییرات رهبری حتی در دموکراسی‌هایی که رویه‌های تعیین شده برای انتقال قدرت دارند می‌تواند مخاطره آمیز باشد. در چین خطرات جنگ قدرت برای مردمی که در دوران مائو و دنگ زندگی کرده اند به یادگار مانده است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز رخدادی بزرگ به نظر می‌رسید. شی به طور علنی فروپاشی شوروی را به دلیل جانشینی‌های نابسامان مورد سرزنش قرار داده و معتقد است این امر باعث ظهور رهبران ضعیفی شد که “مرد کافی” برای نجات رژیم نبودند.
هنگامی که شی برای دومین بار به عنوان رهبر حزب در سال ۲۰۱۷ میلادی انتخاب شد از ارتقای یک جانشین بالقوه در هیئت تصمیم گیری ارشد حزب یعنی کمیته دائمی دفتر سیاسی خودداری کرد. این اولین نشانه روشنی بود که نشان می‌داد او در حال آماده شدن برای حفظ قدرت فراتر از چرخه رهبری ۱۰ ساله‌ای بود که سلف اش تعیین کرده بود.
قانون حزب تحت عنوان “اندیشه شی جین پینگ” نیز در آن سال به تصویب رسید و به سخنان او قدرت نوشته‌ای مقدس را می‌بخشید. سپس شی در بهار سال محدودیت‌های دوره ریاست جمهوری را لغو کرد تصمیمی که شهروندان عادی چین و حتی خودی‌های حزب را نیز شگفت زده کرد.
بر روی کاغذ، حزب تصدی مادام العمر را ممنوع می‌کند. در منشور آن آمده که کادر‌ها در مناصب رهبری “به صورت مادام العمر منصبی ندارند و می‌توانند از مناصب خود منتقل شده یا از آن برکنار شوند و مقررات مانع از آن می‌شود که مقام‌های حزبی در نقش‌های رهبری بیش از ۱۰ سال در همان منصب یا بیش از ۱۵ سال در همان سطح باقی بمانند”. با این وجود، در سال ۲۰۲۲ میلادی زمانی که شی از حمایت یکپارچه مقامات از انتخاب اش برای سومین دوره ریاست حزب برخوردار شد به نظر هیچ یک از مفاد منشور مهم نبود.
یک عامل مهم در برنامه ریزی جانشینی شی آن است که تا چه اندازه به زمان برای رسیدن به اهداف اش نیاز دارد. اگرچه او تا پایان سومین دوره ریاست حزب خود در سال ۲۰۲۷ میلادی ۷۴ ساله خواهد شد، اما هنوز دو سال از زمانی که جیانگ زمین از سمت دبیرکلی در سال ۲۰۰۲ میلادی کناره گیری کرد جوان‌تر خواهد بود. برخی از اعضای حزب می‌گویند شی می‌تواند حداقل تا سال ۲۰۳۵ تاریخ رسمی تعیین شده برای دستیابی به اهداف اش از جمله توسعه اقتصادی و مدرن سازی نظامی در سمت اش باقی بماند. شی تا آن زمان ۸۲ ساله خواهد شد تقریبا در سن جو بایدن در پایان دوره ریاست جمهوری فعلی.
شی برای انتقال آرام قدرت باید هرگونه جانشین بالقوه‌ای را با حضور در کمیته دائمی دفتر سیاسی آماده کند. تنها وارث ظاهری احتمالا به عنوان نایب رئیس کمیسیون مرکزی نظامی و معاون رئیس دولت معرفی خواهد شد. اگرچه قدرت برتر در چین همواره به عناوین رسمی اختصاص داده نشده، اما شی به آن امتیاز زیادی داده تا حدی به این دلیل که برخلاف مائو و دنگ که دارای شجره نامه انقلابی بوده و از نفوذ شخصی برخوردار بودند از منابع دیگر مشروعیت برخوردار نبود. برخی از خودی‌های حزب پیشنهاد می‌کنند که شی می‌تواند عنوان مائو یعنی رئیس حزب را احیا کند که احتمالا همزمان با منصبی که او می‌تواند به صورت مادام العمر داشته باشد مسئولیت‌های روزانه را به وارث منتخب خود واگذار کند.
توجه عمده شی به مقام‌های ارشدی معطوف شده که در دهه ۱۹۶۰ میلادی متولد شده اند و حدود ۱۰ سال جوان‌تر از هم نسلی‌های متولد دهه ۱۹۵۰ میلادی یعنی هم دهه‌ای شخص او هستند.
این نسل دهه شصت میلادی در حال حاضر با حمایت شخص شی نقش‌های ارشدی در اختیار دارند از جمله سه نفر از چهار معاون نخست وزیر چین و روسای حزب چهار شهرداری استانی پکن، شانگهای، تیانجین و چونگ کینگ. با این وجود، او با گسترش دامنه زمامداری خود می‌تواند از دهه شصتی‌ها بگذرد و از وارثان بالقوه جوان‌تر در میان مقام‌ها استفاده کند.
شی ظاهرا بدون محدودیت دوره می‌تواند تا زمانی که نیاز دارد تصمیم بگیرد که چه کسی مسئولیت را بر عهده بگیرد. او نشان داده است که به شدت از مخاطرات آگاه است. پس از لغو محدودیت‌های دوره ریاست جمهوری شی در سال ۲۰۱۸ میلادی سرویس‌های اطلاعاتی خارجی بررسی‌های خود را در مورد سلامت شی یک راز دولتی کاملا محرمانه افزایش دادند. یک پژوهشگر می‌گوید: “نگرانی آنان این است که حزب برنامه جانشینی سنجیده‌ای ندارد. ما نمی‌توانیم بگوییم که می‌دانیم اگر اتفاقی برای شی بیفتد چه اتفاقی برای چین رخ خواهد داد”.
هیچ رویه روشنی وجود ندارد و سوابق کمی وجود دارد که اگر شی به طور ناگهانی از سمت خود کنار برود خواه به دلیل مرگ، بیماری یا استعفا باشد چه خواهد شد. از لحاظ نظری کمیته مرکزی برای انتخاب یک رئیس جدید حزب و رئیس کمیسیون نظامی تشکیل می‌شود در حالی که معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس دولت وارد عرصه می‌شوند. در عمل بدون وارث تعیین شده با حمایت گسترده نخبگان حزب روند انتخاب جانشین می‌تواند از نظر سیاسی پرمشغله باشد. از آنجایی که سلامتی و استعداد‌های مائو در سالیان پایانی زندگی اش کمرنگ شد مقام‌های رقیب علیه یکدیگر نقشه کشی کردند و به امید تبدیل شدن به وارث منتخب با یکدیگر رقابت کردند.
شی به نوبه خود فرصت‌های کمی برای حفاظت از قدرت خود داشته است. او مانند مائو و دنگ به دنبال برچیدن مراکز قدرت جایگزین، ترساندن رقبای بالقوه و تضعیف حتی همکاران نزدیکی است که به نظر نمی‌رسید تهدیدی جدی یا جاه طلبی‌ای برای به چالش کشیدن رهبر داشته باشند. او از تحقیقات انضباطی حزبی علیه مخالفان مورد نظر خود گاهی اوقات به طور مستقیم، اما اغلب صرفا برای تضعیف آنان با از بین بردن شبکه‌های سیاسی شان استفاده کرده است.
به گفته “جوزف توریگیان” مورخ که کتابی را در تحلیل مبارزات جانشینی شوروی و چین پس از مرگ استالین و مائو نوشته است: «مبارزات نخبگان در رژیم‌های مارکسیست – لنینیست مانند یک “دعوای چاقو با قوانین عجیب و غریب” است».
جنگ متوالی سیاست هر دو کشور را متحول کرد جایی که برندگان استبداد را رد کردند و ساختار‌های قدرت جدیدی ساختند که امیدوار بودند تسلیم حکومت یک نفره نشوند. نه استالین و نه مائو با تمام توانشان نمی‌توانستند اطمینان حاصل کنند که سیستم‌های حکومتی شان بیش از آنان عمر می‌کند. بزرگترین تهدید برای میراث یک مستبد ممکن است خود او باشد.

نوشته های مرتبط