توفیق اقتصادی:ارزهای دیجیتال یا همان ارزهای رمزنگاری شده مانند بیتکوین، اتریوم و ریپل، در سالهای اخیر با هدف ایجاد یک سیستم مالی غیرمتمرکز، توجهات زیادی را به خود جلب کردهاند. یکی از دلایل محبوبیت این ارزها، باور عمومی به ناشناس بودن تراکنشها است. بسیاری از کاربران ارزهای دیجیتال، این سیستمها را به دلیل این که تصور میکنند ردیابی تراکنشها توسط دولت و نهادهای نظارتی در آنها امکانپذیر نیست، ترجیح میدهند. اما واقعیت این است که، با توجه به ماهیت تکنولوژی بلاکچین و قوانین و مقررات رو به رشد، دولتها توانستهاند راهکارهایی برای ردیابی این تراکنشها پیدا کنند.
ماهیت ارزهای دیجیتال و شفافیت بلاکچین
به گزارش پایگاه خبری توفیق اقتصادی،برخلاف سیستمهای مالی سنتی که اطلاعات تراکنشها در بانکها و نهادهای مالی ذخیره میشود، ارزهای دیجیتال مبتنی بر تکنولوژی بلاکچین هستند. در بلاکچین، تمامی تراکنشها در یک دفتر کل عمومی ذخیره میشوند و هر کاربر میتواند به صورت آنلاین این اطلاعات را مشاهده کند. این ویژگی باعث شفافیت بالای بلاکچین میشود و در عین حال، تراکنشها را برای ردیابی آسانتر میکند. در حقیقت، در بلاکچینها تمامی اطلاعات تراکنشها بهصورت رمزنگاریشده و با استفاده از کلیدهای عمومی و خصوصی ذخیره میشوند.
اگرچه آدرس کیف پولها بهصورت مستقیم به هویت کاربر مرتبط نیستند، اما دولتها و نهادهای نظارتی با استفاده از روشهای مختلف میتوانند این آدرسها را به هویت واقعی کاربران ارتباط دهند. این امر بهویژه زمانی اتفاق میافتد که کاربران از صرافیهای متمرکز استفاده میکنند که تحت قوانین مشتریشناسی (KYC) و مبارزه با پولشویی (AML) عمل میکنند.
چگونه دولتها میتوانند تراکنشهای ارزهای دیجیتال را ردیابی کنند؟
۱. همکاری با صرافیهای متمرکز
یکی از روشهای اصلی دولتها برای ردیابی تراکنشهای ارزهای دیجیتال، همکاری با صرافیهای متمرکز است. اکثر صرافیهای متمرکز برای ارائه خدمات، نیاز به پیروی از قوانین مشتریشناسی دارند و از کاربران میخواهند که مدارک شناسایی خود را ارائه دهند. این صرافیها اطلاعات کاربران را ثبت کرده و در صورت درخواست دولت، آنها را در اختیار مقامات قرار میدهند. بهعلاوه، تراکنشهایی که از طریق صرافیها انجام میشوند، به راحتی قابل ردیابی هستند و دولتها میتوانند از طریق این اطلاعات به هویت افراد دست پیدا کنند.
۲. تحلیل بلاکچین (Blockchain Analysis)
دولتها با استفاده از تکنیکهای تحلیل بلاکچین قادر به ردیابی تراکنشهای ارزهای دیجیتال هستند. شرکتهایی مانند Chainalysis و CipherTrace ابزارهایی برای تحلیل بلاکچین توسعه دادهاند که میتوانند تراکنشها را از یک آدرس به آدرس دیگر ردیابی کنند و الگوهای تراکنشها را شناسایی کنند. این ابزارها به دولتها و نهادهای نظارتی کمک میکنند تا تراکنشهای مشکوک یا مرتبط با فعالیتهای غیرقانونی را شناسایی کنند و در نتیجه به مقابله با جرایمی مانند پولشویی، تأمین مالی تروریسم و فرار مالیاتی بپردازند.
۳. رهگیری آدرسهای IP و استفاده از دادههای شبکهای
یکی دیگر از روشهای ردیابی تراکنشها توسط دولتها، رهگیری آدرسهای IP کاربران است. برخی از سرویسهای ارز دیجیتال میتوانند آدرس IP کاربران را ثبت کنند و این اطلاعات میتواند به شناسایی موقعیت جغرافیایی افراد کمک کند. اگرچه برخی کاربران از روشهایی مانند شبکههای خصوصی مجازی (VPN) و شبکه تور (Tor) برای حفظ حریم خصوصی خود استفاده میکنند، اما دولتها همچنان میتوانند در برخی موارد با استفاده از دادههای شبکهای، اطلاعات کاربران را ردیابی کنند.
۴. قوانین AML و KYC در صرافیها
قوانین AML و KYC برای شناسایی مشتریان و مبارزه با پولشویی اعمال میشوند. این قوانین صرافیها را ملزم میکنند که اطلاعات هویتی کاربران خود را جمعآوری کنند و در صورت بروز رفتار مشکوک، تراکنشها را گزارش دهند. به این ترتیب، اگر کاربری قصد داشته باشد از یک صرافی رسمی برای تبدیل ارز دیجیتال به ارز فیات یا بالعکس استفاده کند، هویتش شناسایی میشود.
۵. همکاریهای بینالمللی
دولتها برای ردیابی تراکنشهای بینالمللی و مقابله با جرایم فراملی، با یکدیگر همکاری میکنند. سازمانهایی مانند FATF (گروه ویژه اقدام مالی) توصیههایی برای مقابله با پولشویی و جرایم مالی مرتبط با ارزهای دیجیتال ارائه میدهند. این همکاریهای بینالمللی به دولتها اجازه میدهد تا با اشتراکگذاری اطلاعات، تراکنشها و جرایم مالی مرتبط با ارزهای دیجیتال را ردیابی کنند.
پیامدهای ردیابی تراکنشهای ارزهای دیجیتال
۱. افزایش شفافیت در بازار کریپتو
ردیابی تراکنشهای ارزهای دیجیتال باعث افزایش شفافیت در این بازار میشود. با افزایش نظارت و اعمال قوانین، اعتماد عمومی به ارزهای دیجیتال افزایش مییابد و احتمال استفاده از این ارزها در فعالیتهای غیرقانونی کاهش پیدا میکند. این مسئله میتواند در نهایت به پذیرش گستردهتر ارزهای دیجیتال توسط کاربران و مؤسسات مالی منجر شود.
۲. کاهش حریم خصوصی کاربران
از سوی دیگر، ردیابی تراکنشها توسط دولتها به معنای کاهش حریم خصوصی کاربران است. بسیاری از کاربران ارزهای دیجیتال به دلیل ماهیت غیرمتمرکز و نیمهناشناس این فناوری به آن جذب شدهاند. اما با افزایش نظارتها و قوانین AML و KYC، حریم خصوصی کاربران بهطور چشمگیری کاهش پیدا کرده است و ممکن است برخی از افراد به سمت ارزهای دیجیتال کاملاً ناشناس مانند مونرو و زیکش روی بیاورند.
۳. کاهش استفاده از ارزهای دیجیتال در فعالیتهای غیرقانونی
یکی از دلایل اصلی تمایل دولتها به ردیابی تراکنشها، مقابله با جرایمی مانند پولشویی و تأمین مالی تروریسم است. با امکانپذیر شدن ردیابی تراکنشها، استفاده از ارزهای دیجیتال در فعالیتهای غیرقانونی کاهش مییابد و این میتواند به کاهش فشارهای قانونی بر صنعت کریپتو کمک کند.
۴. ظهور تکنولوژیهای جدید برای حفظ حریم خصوصی
با افزایش ردیابی تراکنشها، تکنولوژیهای جدیدی برای حفظ حریم خصوصی کاربران توسعه یافته است. ارزهای دیجیتال خصوصی (Privacy Coins) مانند مونرو و زیکش از تکنولوژیهایی مانند تراکنشهای مخفی (Confidential Transactions) و پروتکلهای zk-SNARKs استفاده میکنند که باعث میشود ردیابی تراکنشها عملاً غیرممکن شود. این تکنولوژیها میتوانند به کاربران علاقهمند به حریم خصوصی گزینههای بیشتری ارائه دهند.
در نهایت، ارزهای دیجیتال اگرچه در ابتدا بهعنوان یک راهکار برای حفظ حریم خصوصی و غیرمتمرکز بودن معرفی شدند، اما با گذشت زمان و پیشرفت فناوریها، امکان ردیابی تراکنشهای آنها توسط دولتها بهوجود آمده است. دولتها با استفاده از ابزارهای مختلف، از همکاری با صرافیها تا تحلیل بلاکچین، توانستهاند نظارت خود را بر تراکنشهای ارزهای دیجیتال افزایش دهند. این نظارتها از یک سو باعث شفافیت و افزایش اعتماد عمومی به بازار کریپتو میشود، و از سوی دیگر، به کاهش حریم خصوصی کاربران منجر میگردد.
در کل، ردیابی تراکنشهای ارزهای دیجیتال دو جنبه مثبت و منفی دارد؛ جنبه مثبت آن، افزایش شفافیت و مقابله با جرایم مالی است، و جنبه منفی آن، محدود کردن حریم خصوصی کاربران. آینده این نظارتها به میزان تعادل بین این دو جنبه بستگی دارد و همچنان جای بحث و بررسی بیشتری دارد.