ایدههای اولیه فوکو دربارۀ پیدایش کلینیک های زیبایی
توفیق اقتصادی:ر سال ١٩٩۴ الکساندرا ینی، یکی از نویسندگان مشهور دنیای سبک زندگی و مد آمریکا در یکی از مجلات معروف مقالهای را با این عنوان نوشت: «آیا وقتی در آینه و برهنه به خود نگاه میکنید از خود متنفر میشوید؟ وی در مقالات خود مرتبا از نارضایتی افراد نسبت به بدن مینوشت و معتقد بود که ۸۵ درصد زنان در آمریکا از بدنهای خود نا خرسند هستند. این احتمالا ادبیات آشنایی است که نمود آن در جراحیهای زیبایی و تغییرات بدنی وجود دارد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر پایگاه خبری توفیق اقتصادی،در دهههای اخیر با توجه به گسترۀ مداخلات پزشکی امکانهای دیگر و حتی دسترسپذیرتر نیز مثل مصرف قرصها و داروها برای تغییر حالتهای فیزیکی و بعضا روانی بدن به وجود آمده است که شاید توجه کمتری در این زمینه به آن شده است. امروز بسیاری از مجلات و رسانههای اجتماعی در دنیا رژیمهای غذایی و بدنی مختلفی را از مجرای تبلیغات فروش و مصرف برخی از داروها و مکملها از طریق افراد مشهور به افراد القاء میکنند؛ این جریان به واسطه سیاستهای مختلف شرکتهای دارویی و آرایشی از جمله بازاریابی فروش انجام میشود و با فروش انواع و اقسام قرصهای لاغری، مکملهای چربیسوز و عضلهساز و انواع داروهای جوانسازی مثل داروهای تزریقی، داروهای افزایش کارکرد جنسی و انواع و اقسام ترکیبهای دارویی کامل میشود. منطق این طرز عمل، به میانجی دم و دستگاههای تبلیغاتی، نوعی تصویر و ایماژ جدید از بدن ایدهآل و شکلی از بدن استاندارد را با تمام جذابیتهای سکسوالیته آن ایجاد کرده و افراد را وادار ساخته که در مقام عمل به دو گانهای در خود یعنی گفتگو و جنجال دائم با نظام بدنی خویش باشند و همزمان سعی در تغییر و یا بازسازی آن از جنبههای مختلف مانند چاقی، لاغری، افزایش یا کاهش چربی بدن افزایش کارکردهای جنسی، بوتاکس چهره، لیزردرمانی پوست صورت و بدن و بسیاری دیگر مشغول باشند.
ایدههای اولیه فوکو دربارۀ پیدایش کلینیک این بود که چرا بعد از چندین قرن که بدن آماج سرکوب و کیفر بود، تنبیه به فراموشی سپرده میشود؟ وی این پرسش را در تکهتکه شدن بدن سوژه بهمثابۀ بستر اصلی قدرت میداند و ابژهشدگی آن بهواسطۀ مداخلات قدرت سیاسی مدرنیته غربی یعنی پرکتیسهای پزشکی میداند. این پروسۀ نرمالیزهشدن سلطه قدرت پزشکی بر افراد بود که جنبههایی از بدن را با فشار برای هماهنگی با هنجارها مورد کنترل قرار میداد. اما قدرت بهمثابۀ سلطه به اشکال دیگری در قرن بیستم تغییر جهت داد؛ طغیان بدن سکسوال و همراهی قدرت و مقاومت، ماهیت قدرت را از حالت اجبار و سرکوب به ابرازی که از طریق امیال اعمال میشد تغییر داد؛ شعار (لاغر باش تا بهتر به نظر بیای) مهمترین پیام این تغییر برای بدن افراد بود (فوکو، ۱۹۸۰: ۵۷). به این ترتیب قدرت بهوسیلۀ ایجاد میل برای دستیابی به بدن ایدهآل از طریق پرکتیسهای تنظیمی تناسب اندام و نظارت بر وزن به کار وا داشته شد. وسواس نسبت به تناسب، لاغری و سلامت – سه ایده اصلی که درهم تنیده شدهاند – نتیجه ایجاد گفتمانهایی است که در دستگاه پزشکی شکل گرفت.
فوکو به درستی از این سامانهها و شبکهها به [۱]dispositif نام میبرد. این مفهوم به معنی شبکه و دستگاه فکری است که فوکو در کتاب تاریخ جنسیت به تفصیل به تحلیل آن پرداخته است. معنی و کاربست این مفهوم از نظر فوکو در زمینههای مختلف جامعه فرانسه از جمله ارتش، دادگاه و زمینههای دیگر متفاوت است. این مفهوم در معنی «شبکه» بهمثابۀ نگهداشت عناصر است و مکانیسمهای مختلف نهادی، فیزیکی و اداری و ساختارهای دانشی که اعمال قدرت را در بدنۀ اجتماعی تقویت و حفظ میکند؛ در واقع این شبکه قدرت پاسخهای فوری به نیازهای بدن میدهد. مفهوم شبکه در اینجا یک چارچوب تحلیلی برای توضیح شکلگیری نوعی بدن زیست- قدرت است که از سه بخش «قدرت، دانش و سوبژکتیویته» ساخته میشود. شبکه و یا به معنی دیگر آپارتوس نزد فوکو، دامنهای از قدرت است که تمایز خود را از رویههای گفتمانی حفظ میکند.
فرهنگ مصرفکننده که در سطح جهانی تبلیغ میشود، نیازهای سرمایهداری و سیستمهای اعتقادی خاصی را که بر اسطورههای «بدن ایدهآل» و «زندگی خوب» تمرکز دارند، از طرق مختلف منتشر میکند (دیتمار، ۲۰۰۷). تداوم این امر به گسترش جهانی آن منجر شده و در نتیجه، اختلالات خوردن،[۲] افسردگی و رژیم غذایی افراطی[۳] در فرهنگهایی جایگزین شده که زمانی بدنهای هوسباز و خمیده را فرامیخواندند (بوردو، ۲۰۰۳).
این وضعیت توسط تصاویر تبلیغاتی از سبک زندگی روزمرۀ دیگران، الگوهای شبکههای اجتماعی و سلبریتیها تقویت میشود. در این فضا افراد از تصاویری اشباع میشوند که بر روی هنجارهای خاصی تمرکز کردهاند و تمام چیزهایی را که با ایدهآلهای خود مطابقت ندارد منع میکنند (دیتمار، ۲۰۰۷). بنابراین پاسخ به این سوال اهمیت دارد که چگونه بدنها تحت تأثیر برخی تکنیک اخلاقی خود برساخته میشوند؟ «تکنیکهای خود» در پیوند با «تکنیکهای سیاسی»؛پیوند دولت و قانون با بدنها است. این عقلانیت سیاسی مدرن در عین حال که به سوژه آزادیهایی صوری و غیرواقعی میدهد در عوض او را در فرآیند سیاسی پیچیدهای ادغام میسازد، برای مثال گفتمانهایی چون «گفتمان تناسب اندام» که در پیوند با «تکنیکهای خود» شکل گرفت، در ساحت نظم – اخلاق و لذت بدن موجودیت یافت. این شیوههای جدید تنظیم بدن ملازم با شیوههای جدید عقلانیت حکومت یعنی قوانین لیبرالی بود. در این گفتمان است که آزادی در پیوند با قدرت قرار گرفته و توانمندی با خود تنظیمی[۴] معنا مییابد و نظارت بر بدن از درون خود نه بهواسطۀ سلطه، بلکه سازماندهی اجباری نرم از طریق ماهیت مداخلات جدید دارویی شکل میگیرد؛ شکلهای جدیدی که موجب از خود بیگانگی بدن در برابر دیگری و به معنایی «سیاسیشدن بدن» میشود. بدن سیاسیشده به واسطه سیاستهای جدید زیست – پزشکی به عمل بیاختیاری تن میدهد که نسبت میان خود[۵] و شکلگیری هویتهای جدید را نشان میدهد. از خود بیگانگی به زعم فوکو نیز در مقابل دیگری رخ میدهد، به بیان ساده تمام راههای رسیدن فرد به آزادی دائمی را برای وی ایجاد میکند؛ برای مثال خوردن انواع مکملهای دارویی و داروهای افزایش حجم بدن یا انواع جراحیهای زیبایی که بخشهایی از صورت را حجیمتر میکند، نمونۀ مهمی از این نسبت میان خود و هویتهای جدید است.
به این ترتیب در وضعیت هژمونی دم و دستگاههای دارویی، بدن نوعی امر سیاسی میشود؛ این انتقال پارادایمی در دستگاه پزشکی، نه تنها سوژهای شکل میگیرد که قادر است بدن خود را تغییر دهد، بلکه در قالب مقررات الزامآوری، سوژه بدنمند را کاملاً سیاسی میکند و بدن سیاسی متولد میشود. این سوژۀ سیاسی تنها در صورتی میتواند به رهایی دست پیدا کند که فضایی بیابد برای رشدکردن. او باید در برابر این محدودیتهای ایجادشده امتناعی دائمی را در دستور کار خود قرار دهد. این فرآیند نزد فوکو نوعی فرآیند «سوژهشدن» است که اساسا از طریق پرکتیسهای بدن صورت میگیرد.
در مراقبت و تنبیه، بدن و یا به تعبیری بدن زندانی تنها بهواسطۀ رابطۀ بیرونی قدرت کنترل نمیشود؛ بلکه فرد از طریق هویت گفتمانی بدنی زندانی را فرمولبندی میکند. از نظر باتلر «انقیاد» به معنی ساختن سوژه است و اصل کنترلی است که بر اساس آن سوژه فرمولبندی یا تولید میشود. این انقیاد نوعی قدرت است که نه تنها به طور یک سویه و بهمثابۀ شکلی از سلطه بر روی فرد عمل بلکه سوژه را فعال میکند؛ یا فرم میبخشد. (باتلر،۱۴۰۰: ۹۴).
سوژه فوکویی در تناسب با بدن خود از طریق درونی کردن گفتمانهای غالب (گفتمانهای پزشکی و زیست پزشکی) با کمترین مقاومت آن چیزی میشود که رژیمهای جدید مداخلات بدنی از قبل برنامه داشتند، طبق یک فرمول ساده سوژه بر اساس معیارهای به هنجار ساز اجتماعی عمل میکند و مشارکت فعال وی این است که بیش از هر چیز بدن خود را دائماً با معیارهای رایج زیبایی سلامت میسنجد و مثلاً اگر اضافه وزن داشت پیش از نظارت بیرونی خود درصدد اصلاح بدن خویش برمی آید و بر بدن خود اعمال قدرت میکند. این مهم، از طریق زمینههای غیرپزشکی یعنی ورزش تناسب اندام و بدنسازی محقق میشود؛ یعنی جاییکه بیشترین تناسب با انجام پرکتیسها در عمل وجود داشته باشد. منطق این طرز عمل از طرفی نوعی تصویر و ایماژ جدید از بدن ایدهآل و شکلی از بدن استاندارد را با تمام جذابیتهای سکسوالیته آن ایجاد کرده و افراد را وادار ساخته که در مقام عمل به دوگانهای در خود یعنی «گفتگو و جنجال دائم با نظام بدنی خویش» باشند و همزمان سعی درتغییر و یا بازسازی آن از جنبههای مختلف مانند چاقی، لاغری افزایش یا کاهش چربی بدن، افزایش کارکردهای جنسی و بسیاری دیگر مشغول باشند.
فرد بهمثابۀ سوبژکیتیویته فعال خویشتن خویش را بر اساس درجهای از آزادی مطابق با اصول الزام بخشی که خود نقشی در خلق آن ندارد شکل میدهد. ارتباط بین دانش شکل گرفته حول مصرف دارو و قدرت[۶] تبدیل فرآیندهای انضباط بخش و به هنجارساز به نوعی قدرت قاعده گذار است.
سوژه فوکویی در تناسب با بدن خود از طریق درونیکردن گفتمانهای غالب (گفتمانهای پزشکی و دارویی) با کمترین مقاومت آن چیزی میشود که رژیمهای جدید مداخلات بدنی از قبل برنامه داشتند. طبق یک فرمول ساده سوژه بر اساس معیارهای به هنجار ساز اجتماعی عمل میکنند و مشارکت فعال وی این است که بیش از هر چیز بدن خود را دائماً با معیارهای رایج زیبایی، سلامت میسنجد، اگر اضافه وزن داشت پیش از نظارت بیرونی خود درصدد اصلاح بدن خویش برمی آید و بر بدن خود اعمال قدرت میکنند. فرد بهمثابۀ سوبژکیتوه فعال خود خویش را بر اساس درجهای از آزادی مطابق با اصول انتظام بخشی که خود نقشی در خلق آن ندارد شکل میدهد. بنابراین مجموعهای از بازیها، گفتمانها، رویههای نهادی، بدن را به موضوع مهم و ابژهای برای زندگی روزمره تبدیل کردهاند. برای تحقق این بدن آرمانی، مجموعهای از تلاشها صورت میگیرد و هر یک از این بازیها به نوبه خود نقش مهمی در این فرآیند دارند. این یک فرآیند دو سویه از ایجاد و باز تولید بدن ایدهآل توسط ساز و کارها و سامانهها است که در معرض بازار قرار میگیرد و بازار از این نوع نیاز برای برآورده ساختن و گسترش خود بهوسیلۀ تجاریشدن بدن بهره میبرد. براساس دیدگاههای فوکویی، برخلاف تکنولوژیهای خود که از طریق آزادی حکومت میکنند، تکنولوژی حاکمیت همچنان یک تکنولوژی مهم کنترل است. تکنولوژی حاکمیت و تمامی سازوکارها و تغییراتی که امکان شرایط خاصی را برای مصرف بدن مهیا میسازد، بیشتر شامل ابزارهای قاطعانه و اقتدار طلبانه قدرت است.
با تبدیل بدن سالم به بدن زیبا ایدهآلی در غایت و هدف گفتارهای جامعه ایجاد شده است. این گفتارها با تبدیل مسئله بدن به «امری زیباشناسانه» به ابژه سازی آن پرداختند؛ تبدیل بدن به ابژهای زیبا، از طریق استانداردهای زیبایی شکل گرفت و نیاز به تغییر عادیسازی شد. از این جهت بدن تحت گفتمانهای فرهنگی خاص با دو وجه زیباشناسانه مواجه است: زیبایی بهمثابۀ ارزشهای اجتماعی و زیبایی بهمثابۀ مکانیسم کنترل و قدرت اجتماعی. در وجه اول تغییر ارزشهای اجتماعی در جامعه میتواند الگوهای زیبایی را بسازد و یا الگویی از آن را برساخت کند. به زعم بوردو (۱۹۹۳) بدن توانایی انتقال ارزشهای اجتماعی را دارد و ساحتی است که به طرز آگاهانه یا ناآگاهانه معانی را میپذیرد. از این حیث بدن تابلویی برای انتقال معانی فرهنگی در جامعه است. ارزشهایی چون جذابیت، لذت، مقاومت و جذابیتهای جنسی ارزشهایی است که بدن را بهمثابۀ یک ابژه اخلاقی بر میسازد؛ ابژهای که امتیازاتی فراتر از یک بدن معمولی دارد. از وجه دوم، زیبایی عاملی در جهت ایجاد کنترل افراد و تسلط بر آنها قلمداد میشود. در این وجه، زیبایی بدن، مشخصاً از طریق اعمال فعالیتها و قرارگرفتن در انضباطهایی محقق میشود و با پرکتیسهایی عملی میشود؛ پرکتیسهایی که با تمرکز بر قطعههای مختلف بدن نقشی ابزاری به آن داده و بدن را در مواجهه با نقشی فعال در جهان اجتماعی قرار میدهند. در این موضع بدن دو کارکرد مهم دارد: جنبههای بنیادی خود[۷] و جنبۀ بدنمندی با خود تجسمیافته با ماهیت نمادین.
زیبایی بدن یا بدن زیبا حاصل مجموع ظرفیت نمادین[۸] و ظرفیت کنشگری فعال[۹] بدن است (ریچر، ٢٠٠۴). این زیبایی به نحوی است که نه تنها خاصیت سمبولیک یا نمادین در جهان اجتماعی دارد، بلکه میتواند در جهان اجتماعی عمل کند، تغییر دهد و بازتولید کند و به عبارت دیگر چیزی فراتر از کارکرد معمولی و قبل خود باشد.
این دو وجه از خلال گفتمانی به نام گفتمان «تناسب اندام» محقق میشود. گفتاری که در آن اندام یعنی بدن بر اساس نظمی نمادین ساخته میشود و الگوهای ایدهآل اندامی و بدن را در جامعه بازنمایی میکنند. این الگوها نه تنها از خلال وجوه پزشکی یعنی دستورات و گفتارهای پزشکی و سلامت بیرون میآید، بلکه از خلال گفتمان زیبایی و مجموعهای از ارزشهای جذابیت، مردانگی، زنانگی، لذت و از این دست تعریف میشود.
فعالیتهایی که در راستای دستیابی به بدن متناسب با همه فیگورهایش شکل میگیرد، در قالب ورزش و تمرینات ورزشی و یا به عبارتی در قالب بدنسازی (فیتنس) است. در ورزش بدنسازی است که زیبایی بدن محقق میگردد. بدن زیبا در این فضا بدنی است متناسب، عضلانی، دارای چربیکم و دارای برخی از برجستگیهای جنسی.
این بدن متناسب اسامی معروف دیگری از جمله بدن مانکنی و یا بدن آرنولدی و یا بدن مدلینگ[۱۰] دارد که هر کدام آمیخته به وجهی از پرورش بدن هستند و از مجرای «بدنسازی و پرورش اندام » محقق میشوند. برای مثال بدن آرنولدی یا بدنی که شبیه به بدن آرنولد – قهرمان جهانی پرورش اندام- است، ظاهری زمخت، جثهای درشت و عضلانی حجیم دارد. بدن مانکنی، بدنی است که حجم کمتر، چربی بسیار کم و عضلات کاتتر، کمر و پاهای باریکتر و شانههای عریضتری دارد. این بدن به بدن مدلینگ در مسابقات پرورش اندام جهانی معروف است. از این نظر ورزش و به طور خاص ورزش بدنسازی یکی از حوزههایی است که پیوند تام و تمامی با مسئله مصرف برای بدن و شکلدهی به بدن دارد.
پیدایش این بدنها به دلیل تغییراتی است که در ماهیت ورزش در دنیا ایجاد شده است. افزایش رقابتها و رکوردها، رشتههای تمرینی جدید، خود آیینی در ورزش و کاهش پایبندی به قوانین عمومی و خود مختاری در تعیین قوانین ورزشی، افزایش رقابت و بختآزمایی، خصوصیتر شدن ورزش و در یک کلام تجاریشدن ورزش از مهمترین این تغییرات است. این عمومیتزدایی از پدیدۀ ورزش، قواعد خاصی را خلق کرده است. دانشهای جدید، مهارتها و تخصص جدید که به بیان الیاس به سوی «ورزشی سازی جامعه» پیش میرود، از مجرای مکانی به نام «باشگاه» میتواند صلاحیتها و علائق خود را به اثبات رساند.
اهدافی چون تمایزات بدنی افراد، یکسانسازی قواعد مربوط به علم ورزش و تغییر رویههای اخلاقی اهداف مهم دنیای جدید در ورزش است. این بیرونیسازی به معنی تبدیلشدن این فعالیتها به نظمی از سرگرمیها و لذتها است که اجازه میدهد با مهارسازی قواعد و محدودیتهای درونی افراد مصرفکننده (مدرن)، بدن تبدیل به بدنی زیبا گردد.
به نظر میرسد حوزۀ ورزش به جای آنکه موضوعی برای سلامت باشد، از هنجارها و فشارهای ناظر به مهارکردن قوانین درونی افراد، برای کنترل بدنش استفاده میکند. با این توصیف، نه تنها هدف زیبایی، بلکه رقابت در شکل غیر اخلاقی آن نیز از طریق تاییدات علمی و با گریز از مقررات مفروض و مشروع میشود. از این حیث میتوان دانست که چگونه ورزش بهمثابۀ نوعی سبک زندگی، افراد را از طرق مختلف به تغییر خود وا میدارد و مصرف مکملها و داروها را برای رقابت، یکتا شدن و خاص بودگی حتی به شکل غیر اخلاقی آن میپذیرد، اما مصرف این داروها را در میدانی بیرون از این حوزه یعنی رسانهها و از طریق صدای مسئولین نفی و طرد میکند و درعین حال به هویتسازیهای جدید و معناهای جدیدی از بدن برای افراد تلاش میکند.
حاصل پیوند این تغییرات، اهدافی چون رقابت و زیبایی یعنی تناسب اندام است. دو مفهوم در هم پیچیدهای که از مجرای اهداف جدید در ورزش میسر میشود. رقابت از مجرای مسابقات ورزشی و زیبایی بدن از طریق پرکتیسهای بدنسازی و آیینهای مربوط به آن یعنی رژیمهای غذایی، تمرینات و مکملها و تمام چیزهایی که میتوان برای تغییر شکل بدن مصرف کرد از جمله داروها. بهواسطۀ این هدف است که بدن به شکل ارادی و یا غیرارادی در معرض این تغییرات قرار میگیرد.
در شکل غیرارادی خود از طریق عادیسازی مکانیسمها از جمله دستورالعملها، رژیمها، تمرینها، راهنماها و اطلاعات سلامت و بهداشت، افراد را به ملحقشدن در این مسیر وادار میسازد و در شکل دیگری از طریق تبلیغات زیباشناسانه در رسانهها، شبکههای اجتماعی، باشگاهها و به طور کلی فضاهایی که بدن جدید، زیبا و متناسب جلوه ساز میشود، عمل میکنند.
به این ترتیب تناسب اندام از دو وجه میتواند با فرهنگ بدن هماهنگ باشد؛ سطح گفتمانی و سطح پرکتیس. اساساً آنچه که تناسب اندام را به شکل یک بدن و بهمثابۀ یک گفتار و یا نوعی سبک زندگی میسازد، سازوکارهایی است که بهواسطۀ آن بدن در معرض دسترسی به بازار قرار میگیرد و «رژیمهای غذایی و بدنی»، یکی از مهمترین تغییراتی که گفتمان تناسب اندام در جامعه ایجاد و آن را تبدیل به یک نیاز فوری ساخته است.
این نیازهای فوری در قالب برنامههای آموزشی و از مجرای سبک زندگی ورزشی، این تغییرات بدنی را که فراتر از سلامتی است تضمین میکنند. حول این تغییر گفتارها در سلامت، کمپینهای مختلف و فعالیتهای دولتی و نهادی نیز برای به هنجارسازی سلامتی و بدن مشغول هستند و آن ها را از طریق قوانین و سازمانها حمایت میکنند. این تراکم و تورم دانشها و راهنمایان[۱۱] که سوژه مصرفکننده دارو را ترغیب و راهنمایی میکند، به معنای حضور نوعی علم (عامیانه و یا شبه علمی) در راستای تاییدات مصرف این داروهاست. دانشی از طریق متخصصان جدید و یا به معنای فوکویی «کشیشان زیست سیاسی» که همچون کشیشان مذهبی، کار اعتراف از افراد را به عهده داشتند، انجام میشود. متخصصان تغذیه، پزشکان تغذیه ورزشی، مربیان و فروشندگان از جمله این کشیشان هستند. (مایر ٢٠٠۶). تمایل به زیستن، تمایل به تغییر سبک زندگی، تغییر آداب بدنی، تمایل به تغییر خود، رسیدن به رویای قهرمانی و موفقیت از جمله رسالت آموزشی این افراد است. و راهنماها، رسانههای مکتوب و مجازی مثل اینستاگرام، تلگرام، مجلات آنلاین سبک زندگی، سایتهای مختلف تبلیغات، انواع رژیمهای غذایی و سایتهای فروش دارو و مکملهای غذایی است. این شبکه مجموعهای از نمادهای بدنی یا همان الگوهای نمادین و حقیقی (قهرمانان و اسطورهها) را در بدنسازی و شکل جدید سبک زندگی انسان مدرن شکل میدهد.
*آیدا نوابی /انسان شناسی و فرهنگ
منابع مورد استفاده:
- فوکو، میشل (۱۳۸۹) تولد زیست سیاست ترجمه رضا نجف زاده، نشر نی.
- فوکو، میشل (۱۳۹۰) پیدایش کلینیک ترجمه یحیی امامی نشر نقش و نگار.
- فوکو، میشل (١٣٩۶) تئاتر فلسفه ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده چاپ ششم نشر نی.
- باتلر، جودیت (١۴٠٠) زیست روانی قدرت، نظریههایی درباره انقباد، ترجمه پرویز شریفی و لیلا طورانی، نشر گام نو
- Bordo, S. R. (2003). The Globalization of Eating Disorders. In S. R. Bordo, Unbearable Weight: Feminism, Western Culture, and the Body (pp. 1-4). Berkeley, CA: University of California Press
- Reischer, erica (2004). The body beautiful: symbolism and agency in the social world Annual Reviews is collaborating with JSTOR to digitize, preserve and extend access to Annual Review of Anthropology
- Jen, Pylupa (1998). Power and Bodily Practice: Applying the Work of Foucault to an Anthropology of the Body. Department of Anthropology, University of rizona, Tucson.
- Mayer, Christopher (2016). The biopolitics pf lifesylye: Foucalt,ethics and healthy choices. Routledge, new york.
- Dittmar, H. (2007). The Costs of Consumer Culture and The “Cage Wihin”: The Impact of the Material “Good Life” and “Body Perfect” Ideals on Individuals’ Indentity and Well-Being. Psychological Inquiry, 18 (1), 23-59.